اى كسانى كه ايمان آوردهايد، ايمان (واقعى ) به خدا و پيامبرش و كتابى كه بر او نازل كرده ، و كتب (آسمانى ) كه قبلا فرستاده است بياوريد. و كسى كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش ، و روز بازپسين را انكار كند در گمراهى دور و درازى افتاده است
در حقيقت ايمان به پنج اصل در اين آيه لازم شمرده شده ،
يعنى علاوه بر ايمان به مبدء و معاد ايمان به كتب آسمانى و انبياء وفرشتگان نيز لازم است .
كسانى كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند در گمراهى دور و درازى گرفتار شده اند.
(سوره مبارکه نسا)
چرا اين دسته دورترين افراد از جاده حقند!
زیرا افرادى كه مبلغان ضلالتند، بسيار بعيد به نظر مى رسد كه دست از راهى كه خود دعوت بسوى آن مى كنند بردارند، آنها كفر را با لجاجت و عناد آميخته و در بيراهه اى گام گذاشته اند كه از راه حق بسيار فاصله دارد.
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُونُوا قَوَّمِينَ للَّهِ شهَدَاءَ بِالْقِسطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكمْ شنَئَانُ قَوْمٍ عَلى أَلا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَب لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُونَ(8)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد همواره براى خدا قيام كنيد و از روى عدالت گواهى دهيد، دشمنى با جمعيتى شما را به گناه ترك عدالت نكشاند، عدالت كنيد كه به پرهيزكارى نزديكتر است و از خدا بپرهيزيد كه از آنچه انجام مى دهيد آگاه است
دعوت اكيد به عدالت
اين آيه دعوت به قيام به عدالت مى كند و نظير آن با تفاوت مختصرى در سوره نساء آيه 135 آمده ، نخست خطاب به افراد با ايمان كرده و مى گويد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد همواره قيام براى خدا كنيد و به حق و عدالت گوهى دهيد.
سپس به يكى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده ، به مسلمانان چنين هشدار مى دهد كه : نبايد كينه ها و عداوتهاى قومى و تصفيه حسابهاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق ديگران گردد، زيرا عدالت از همه اينها بالاتر است.
وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِ عِلْمٍ كَذَلِك زَيَّنَّا لِكلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ(108)
(معبود) كسانى را كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى كردند آگاه مى سازد (و پاداش و كيفر مى دهد).
(سوره مبارکه انعام)
با دشنام و ناسزا نمى توان كسى را از مسير غلط باز داشت ، بلكه به عكس ، تعصب شديد آميخته با جهالت كه در اينگونه افراد است ، سبب مى شود كه به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده ، در آئين باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگوئى و توهين نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشايند، زيرا هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور كه قرآن در جمله بعد ميگويد ما اين چنين براى هر جمعيتى عملشان را زينت داديم (كذلك زينا لكل امة عملهم ).
و در ميان آندو (بهشتيان و دوزخيان ) حجابى قرار دارد و بر ((اعراف )) مردانى هستند كه هر يك از آندو را از سيمايشان مى شناسند و به بهشتيان صدا مى زنند كه درود بر شما باد، اما داخل بهشت نمى شوند در حالى كه اميد آن را دارند
(سوره مبارکه اعراف)
((اعراف )) در اصل به معنى زمينهاى برجسته است و با قرائنى كه در آيات فوق و احاديث پيشوايان اسلام آمده روشن مى شود كه مكان خاصى است ميان دو قطب سعادت و شقاوت يعنى بهشت و دوزخ كه همچون حجابى ميان اين دو كشيده شده و يا همچون زمين مرتفعى در ميان اين دو فاصله گرديده است به طورى كه آنها روى آن قرار دارند، مشرف بر بهشت و دوزخند و هر دو گروه را مشاهده ميكنند، و از چهره هاى تاريك و روشن آنها مى توانند آنها را بشناسند
اصحاب اعراف به گفته بعض از مفسرین واماندگانى هستند كه بديها و نيكى هايشان مساوى بوده است يا گنهكارانى هستند كه اعمال نيكى نيز داشته اند،
مانند حديثى كه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:
هم قوم استوت حسناتهم و سيئاتهم فان ادخلهم النار فبذنوبهم و ان ادخلهم الجنة فبرحمته :
((آنها گروهى هستند كه حسنات و سيئاتشان مساوى است ، اگر خداوند آنها رابه دوزخ بفرستد بخاطر گناهانشان است و اگر به بهشت بفرستد به بركت رحمت او است)).
پنج صفت ويژه مؤ منان
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلُوبهُمْ وَ إِذَا تُلِيَت عَلَيهِمْ ءَايَتُهُ زَادَتهُمْ إِيمَناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكلُونَ(2)
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ(3)
أُولَئك هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهَُّمْ دَرَجَتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كرِيمٌ(4)
2 - مؤ منان تنها كسانى هستند كه هر وقت نام خدا برده شود دلهاشان ترسان مى گردد، و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى شود ايمانشان افزون مى گردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند.
3 - آنها كه نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند.
4 - مؤ منان حقيقى آنها هستند، براى آنان درجات (فوق العاده اى ) نزد پروردگارشان است و براى آنها آمرزش و روزى بى نقص و عيب
در اين آيات خداوند به پنج قسمت از صفات برجسته مؤ منان اشاره كرده كه سه قسمت آن ، جنبه روحانى و معنوى و باطنى دارد و دو قسمت آن جنبه علمى و خارجى ، سه قسمت اول عبارتند ازاحساس مسئوليت و تكامل ايمان و توكل و دو قسمت ديگر عبارتند از ارتباط با خدا وارتباط و پيوند با خلق خدا.
نخست مى گويد: مؤ منان تنها كسانى هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دلهاى آنها به خاطر احساس مسئوليت در پيشگاهش ترسان مى گردد (انما المؤ منون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم ).
سپس دومين صفت آنها را چنين بيان مى كند: آنهاهمواره در مسير تكامل پيش مى روند و لحظه اى آرام ندارند، و هنگامى كه آيات خدا برآنها خوانده شود بر ايمانشان افزوده مى شود (و اذا تليت عليهم آياته زادتهمايمانا)
نمو و تكامل ، خاصيت همه موجودات زنده است ، موجود فاقد نمو و تكامل يامرده است و يا در سراشيبى مرگ قرار گرفته ، مؤ منان راستين ، ايمانى زنده دارند، كه نهالش با آبيارى از آيات خدا روز بروز نمو بيشتر و گلها و شكوفه ها و ميوه هاى تازه ترى پيدا مى كند، آنها همچنان مردگان زنده نما در جا نمى زنند، و در يك حال ركود ويكنواختى مرگبار نيستند، هر روز كه نو مى شود فكر و ايمان و صفات آنها هم نو مىشود.
سومين صفت بارز آنها اين است كه تنها بر پروردگار خويش تكيه و توكل مى كنند (و على ربهم يتوكلون ).
افق فكر آنها آنچنان بلند است كه از تكيه كردن برمخلوقات ضعيف و ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند، ابا دارد،آنها آب را از سرچشمه مى گيرند و هر چه مى خواهند و مى طلبند، از اقيانوس بيكران عالم هستى ، از ذات پاك پروردگار مى خواهند، روحشان بزرگ و سطح فكرشان بلند، و تكيه- گاهشان تنها خدا است .
پس از ذكر اين سه قسمت ، از صفات روحانى و نفسانىمؤ منان راستين مى گويد: آنها در پرتو احساس مسئوليت و درك عظمت پروردگار و همچنين ايمان فزاينده و بلندنگرى توكل ، از نظر عملداراى دو پيوند محكمند، پيوند و رابطه نيرومندى با خدا و پيوند و رابطه نيرومندى بابندگان خدا آنها كسانى هستند كه نماز را (كه مظهر رابطه با خداست ) بر پا مى دارندو از آنچه به آنها روزى داده ايم در راه بندگان خدا انفاق مى كنند (الذين يقيمونالصلوة و مما رزقناهم ينفقون ).
در آخرين آيه مورد بحث ، موقعيت و مقام والا و پاداشهاى فراوان اينگونه مؤ منان راستين را بيان مى كند.
نخست مى گويد: مؤ منان حقيقى تنها آنها هستند (اولئك هم المؤ منون حقا).
سپس سه پاداش مهم آنها را بيان مى كند:
آنها درجات مهمى نزد پروردگارشان دارند (لهم درجات عند ربهم ).
درجاتى كه ميزان و مقدار آن تعيين نشده و همين ابهام دلالت بر فوق العادگى آن دارد.
به علاوه آنها مشمول مغفرت و رحمت و آمرزش او خواهند شد (و مغفرة ) و روزي هاى كريم يعنى مواهب بزرگ و مستمر و همى شگى كه نقص و عيبى در آن راه ندارد و حد و حسابى براى آن نيست در انتظارشان مى باشد (و رزق كريم ) براستى ما مسلمانان كه دم از اسلام مى زنيم و گاهى آنچنان خود را طلبكار از اسلام و قرآن مى دانيم كه از روى نادانى گناه عقب ماندگيها را به گردن اسلام و قرآن مى افكنيم ، آيا اگر ما تنها مضمون اين چند آيه را كه روشنگر صفات مؤ منين راستين است در زندگى خود پياده كنيم و ضعف و زبونى و وابستگى به اين و آن را در پناه ايمان و توكل از خود دور سازيم و هر روزى كه بر ما مى گذرد، در مرحله تازه اى از ايمان و آگاهى گام بگذاريم و همواره در پرتو ايمان احساس مسئوليت در برابر آنچه در اجتماعمان مى گذرد داشته باشيم رابطه ما با خدا و خلق آنچنان قوى باشد كه از همه سرمايه هاى وجود خويش در پيشبرد اجتماع انفاق كنيم روزگارمان چنين خواهد بود كه امروز است ؟!
نظرات شما عزیزان: